ازخودمان شروع کنیم
بحث حمایت از تولید ملی داغ بود. هر کس نظر و ایده ی خودش را مطرح می کرد .
-عجب شعاری من کیف کردم .
-خوشم آمد تواین وضعیت بیکاری بهترین اسم را آقا برای سال انتخاب کردند.
-به در میگن که دیوار بشنوه …اما دولت سرش بکار خودشه…
-…..
من هاج و واج نگاه می کردم. از همه کوچک تر و کم سن و سال تر بودم. به محض اینکه می خواستم لب به سخن باز کنم نگاه های مهربان تر از مهربان بزرگترهای جمع من رو متوجه اشتباهم می کرد.
خلاصه بحث رسید سر سلفی گرفتن. هرکسی می خواست با گوشی همراه خودش سلفی بگیرد . خلاصه با کلی بالاپایین کردن گوشیا و تو سر و مغز زدن سلفی بگیران جمع، خان دایی با ابهتی که داشت گوشی سام سونگشو درآورد و گفت همه آماده…
پسر خاله ی ناخوش احوالمان که تازه قصد کرده بود برای کلاس کارش گوشی جدید تهیه کند گفت: من به نیت شعار امسال می خوام گوشی جی ال ایکس بخرم. همه نظراتشون رو اعلام کردن احسنت ها و تمجیدهای همراه با خنده جو مهمانی رو تغییر داد. همه اندر احوالات حمایت از تولید ملی پسر خاله محو بودیم که ناگهان گوشی یکی از حضار با صدایی رسا اسباب سقوط پسر خاله ی نازنین ما را از برج تمجید ها و تحسین ها فراهم کرد. مانده بود مات و مبهوت این گوشی …. هنوزخداحافظی او تمام نشده اسم و قیمت گوشی را جویا شد و گفت خدایا ازت ممنونم…من این گوشیو می خرم قیمتش برام اصلا مهم نیست .جی ال ایکس هم من نخرم بقیه ی میخرند خداییش این بکار من میاد … حضار هم در تائید پسر خاله ی نازنین ما گفتند : انتخابت حرف نداره پسر، دوربین فلان، حافظه فلان و…
نمی دانستم چه کنم فقط سکوت را جایز ندانستم و گفتم: در شگفتم از شما جماعت. همه همین را خواهند گفت من نه دیگری!!! غافل از آنکه باید از خودمان شروع کنیم .