مذاکره
حرف زدن با بعضی از آدمها مثل مذاکرهی امروز ما و زینب کوچولو بی نتیجه است. وقتی کلی تلاش کنی که اجی مجی لاترجی صحیح است و او اصرار که نه اجی مجی یا فرجی. سند هم برایت میآورد که همان یافرجی که بعد از نماز در مسجد میگوییم. مجبور میشوی به قبول تفاهم نامهی اجباری که باشد همان اجی مجی یافرجی.
اینکه خوب است هنگام بازی گل یا پوچ یا همان پر و پیک خودمان هر دو دستش خالی بود. به اصطلاح گل را در جیب لباسش قایم میکرد.دوباره نشستیم سر میز مذاکره. اینکه گل باید در یکی از دستهایت باشد و ما حدس بزنیم. باز همان آش و همان کاسه نه همین که من میگویم. توپ وتشر هم میزد. مجبور شدیم برای اینکه آبمان با هم در یک جوی برود حرف او را قبول کنیم. با این حال در تمام طول مذاکره نیشمان تا بنا گوش باز بود.
سایه نوشت:خدا برایتان نخواهد که روزی با فرد بیمنطقی مذاکره کنید. که اگر گفت مرغ یک پا دارد یعنی دارد…
نظر از: تســـنیم [عضو]

سلام
:))))) کلی خندیدم اجی مجی یا فرجی …. زینب شمام مثل بچگی های زینب ما مرغش ی پا داره …زینب ما الان دیگه مرغش از این حالت دراومده و عاقلتر شده !!!
پاسخ از: سایه [عضو]

سلام تسنیم جان :)
بله به شدت مرغش یه پا داره :))))
نظر از: Mim.Es [عضو]
پاسخ از: سایه [عضو]

تشکر دوست عزیز :)
دقیقا نیششان تا بنا گوش باز بود :)) دوباره هم برن همین آشه و همین کاسه :)))
فرم در حال بارگذاری ...