...عشقنی و عشقته....
خلاصه می شوی در یک عاشقانه ای نا آرام. دستانش را می گیری و در امتداد آنها به آرامشی رویایی دست می یابی. او را در خیالت به آغوش می کشانی. به او دل می سپاری. دونفره در یک جایی دنج. مراقب بارش واژه هایت هستی. ساده و روان می گویی. شمرده که مبادا تند گفتنت او را برای شنیدن حرف هایت به زحمت بیندازد. می گویی: می دانی که یک دوستت دارم ساده ات دیوانه ام می کند… با این چه کنم…عشقنی و عشقته… حالا با این عشق دو طرفه چه کنم. من از آن توام. من با تو راه می روم نه با تو که باشم پرواز می کنم. من با تو حرف می زنم نه با تو که باشم به جایی حرف زدن ترانه می سرایم.
فرم در حال بارگذاری ...