عشقبازیهای کاغذی
ای کاش هنوز زمانهی نامه نگاری بود. نامه نوشتن با تمام هیجان اینکه مبادا کلمهای را جا بیندازی. تو باید آنقدر هنر نوشتن میدانستی که تمام حجم دلتنگیات را میریختی درون نامه.
کاش من جوان زمان نامه نگاریها بودم. تمام شوق نامه نوشتن را داشتم و بالاتر از آن شوق رسیدنِ پستچیِ مهربانِ نامه رسان! کاش من هم جوان زمان نامه نوشتنها بودم. هر نامهای بویی از دوست داشتن داشت. هر نامهای خود رمانی از خاطرات را برایم زنده میکرد. من هر روز به عشق نامهای قدم میزدم. نگاه منتظرم را به دوطرف جاده تقسیم میکردم. سلام میکردم به همهی درختان دوطرف جاده که نامرتب کنار هم ایستاده بودند و همه سواد دلتنگیهایم را داشتند. همهی آسمان و زمین ریتمی آرام و عاشقانهای در گوشم می نواختند. قدم میزدم و با صدای دوچرخهی تنها پستچی مهربانِ شهرمان خوشحال میدویدم. نامه را که آغشته به عطرش بود را میگرفتم و چنان میبوییدم که ریههایم پر می شد از عطر بودنش. نامه را میخواندم نه یکبار که صد ها بار. بعد او را در صندوقچهای که خاص نامههایم بود میگذاشتم. لبخند میزدم و در صندوق چه را میبستم. از پنجرهی چوبی اتاقم چشمکی حوالهی آسمان میکردم. شیرینی طعم نامه تمام لحظاتم را شیرین و گرم میکرد…. ای کاش من هم جوان آن دوران خاطره ساز بودم و جوانی ما هم سهمی از این عشق بازیهای کاغذی داشت.
نظر از: رحیمی [عضو]
پاسخ از: سایه [عضو]
شعر زیبایی بود
تشکر از حضورتون:)
سلام
آدرس بده خودم برات نامه میفرستم ؛))))
میگم ک… نظر میذاریم تو کوثرنت گُم میشه حالا اگه اون موقع نامه مینوشتیم گم میشد چیکار میکردیم :)))
ما جدیدی هام نامه نگاری میکنیم بابا ؛ من و حاجیمون تو دوره عقد نامه مینوشتیم براهم :) خیلی باحاله
پاسخ از: سایه [عضو]
آدرس رو برات میفرستم ؛)
اینکه نظرا توی کوثرنت گم میشن احتمالا دستی تو کاره:))) نمیخوان من نظرای تورو ببینم :))
واااای چه قد هممون اهل نامه نکاری بودیم دوران عقد:)
آره بابا :)
من کنار نامه، شکلات تخته ای براش میفرستادم اونم برام ببسکوئیت باغ وحشی :))) هیییع :)
پاسخ از: سایه [عضو]
چه با حال بسکوئیت باغ وحشی :))))
ما کنارش کرانچی بود ;-)))
نظر از: MIMSHIN [عضو]
پاسخ از: سایه [عضو]
قشنگ میبینی گلم :)
پاسخ از: سایه [عضو]
سلام تشکر از دعوتتون :)
خداروشکر برای من هنوز کتاب جزء یادش بخیرهای زندگیم نشده :)))
اما فک کنم دارم معتاد کتابای صوتی میشم :)
یاد فیلمه افتادم که چندشب پیش پخش شد
پاسخ از: سایه [عضو]
کدوم فیلم؟
نظر از: عابدی [عضو]
ب وبلاگ ما سر بزنید
http://ivan.kowsarblog.ir/
پاسخ از: سایه [عضو]
تشکر از حضورتون
حتما:)
نظر از: Mim.Es [عضو]
الان که همه چیز شده مجازی حتی نامهها، یادم میاد بچه که بودم داییم سرباز بود برامون نامه مینوشت، دلتنگی همه جای نامههاش موج میزد، با خوندن نامههاش گریمون میگرفت
پستچی ما موتور گازی داشت :))
من و شوهرم هم تو نامزدیمون از هم دور بودیم برای هم نامه مینوشتیم، اما پستش نمیکردیم :) بعد که همو میدیم میدادیم به هم ؛)
ــــــــــــــــــــــــ
نامهای برای سایه
سلامی چو بوی خوش آشنایی
…..
…..
…..
ای نامه که میروی به سویش، از جانب من ببوس رویش
فقط اول و آخرشُ من نوشتم :))
پاسخ از: سایه [عضو]
سلام یارمهدی جان
چه نامه قشنگی ;-)
متاسفانه بله همهچیز مجازی شده… به چیز جالب من و شوهرم هم از این نامه نگاریها داشتیم… چقد هم ذوق داشتیم :))) همهرو دارم :)
نظر از: تســـنیم [عضو]
سلاااااااااااام سایه ی گل گلاب !
آخییییییییییییییی یاد صندوقچه ی گمشده ام افتادم …. اشکمم در اومد.
پاسخ از: سایه [عضو]
سلاااااام عزیزم
ای جانم :)
نظر از: پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو]
عه پس پشتیبان جون هنوز زنده س:))
پاسخ از: سایه [عضو]
بعله زندهس :)
پاسخ از: سایه [عضو]
سلام
تشکر از توجهتون
فرم در حال بارگذاری ...
جمعهها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بیتو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هر چه تفال دارد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها
تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد…
سید حمیدرضا برقعه ای