به کجا چنین شتابان!
فقط در حد یک شعار بود. یک شعارِ همیشهگی و سرِ زبانی! مدام میگفت “دو پادشاه در یک اقلیم نمیگنجد. میدانی چرا من قبول نکردهام چون نمیتوانم بله قربانگو باشم". اما عملش عکس بود، عکسِ تمام حرفهایش!
دیروز که جانِ به قولِ خودش ناقابلش را، در درست میفرماییدهایش نثارِ پادشاه دیگر میکرد، دوست داشتم تمامِ حرفهای گذشته را صف میکردم تا شاید کمی فقط کمی در رفتارش در حرفهایش تامل میکرد.
فقط برای او نیست شاید خودِ من هم روزی در همین موقعیت قرار بگیرم نمیخواهم سرزنشش کنم. اما میل به قدرت و میل به کمال انسان اگر در مسیر درست خودش قرار نگیرد میشود حجاب اکبر!
اینکه خودت را نیروی مخلص نشان بدهی که انسانِ مخلص نمیشوی. اینکه با برنامه پشت سرهم دروغ ببافی و خودت را فریب بدهی که مصلحت اسلام این است که نمیشوی نجات دهندهی اسلام!
مگر ما خط کشِ اسلام هستیم! مگر ما مصلحت سنجِ اسلام هستیم! خودمان را در بعضی مقامهای زود گذر دنیا همیشگی ندانیم! این دنیا به هیچ کس وفا نکرده است. خودمان را دریابیم! بد نیست هر روز به خودمان بگوییم به کجا چنین شتابان!
فرم در حال بارگذاری ...