عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن

  • خانه
  • « یک لقمه‌ی محبت
  • تجربه‌نگاری ما کوثربلاگی‌ها »

به آمدن آن روزها امیدوارم :)

ارسال شده در 8ام شهریور, 1398 توسط سایه در خاطره

یک: با مادرم در آشپزخانه مشغول آماده کردن غذا بودم. خیلی بلند و پشت سرهم صدایم می‌کرد. کمک می‌خواست. وارد اتاق که شدم دیدم نشسته لبه‌ی پنجره‌ی اتاق خواب! گفتم چطوری رفتی بالا؟ گفت: «نمی‌دونم چی‌ شد. اومدم بپرم پایین از تخت یک دفعه پرت شدم بالا!!!».

سعی کردم نخندم. خیلی جدی گفتم: «خب حالا هم سعی کن همون طور که پرت شدی بالا خودت بیایی پایین». گفت: « مامان بخدا نمی‌شه. نمی‌تونم. اصلا دلت میاد دست دخترت بشکنه. مامانا باید کمک کنن به بچه‌هاشون».

ایستادم لبه‌ی تخت دستم را حلقه کردم دور کمرش. دستم رفت روی قلبش. هنوز قلبش تند می‌زند و زندگی می‌بخشد به تک تک لحظات زندگی من. منظم می‌زند مثل تیک تاک ساعت! گاهی فراموش می‌کنم سرم را روی سینه‌اش بگذارم و صدای قلبش را گوش کنم.

همین که دو پایش به زمین رسید. دستت درد نکنه‌ای گفت و دوید سمت حیاط. خندیدم و گفتم مواظب خودت باش. می‌دانم از همان بالا که دستش از همه چیز کوتاه بود داشت برنامه‌ی بعدیش را می‌چید.

دو: معمولا بعد از ظهر‌ها نمی‌خوابم مگر اینکه خیلی خسته باشم که آن هم باید اول زینب را بخوابانم. اما پیش می‌آید که از فرت خستگی همین که دراز بکشم خوابم ببرد. اما خوابیدن من فرصتی می‌شود برای زینب!

امروز وقتی از چُرت نیم ساعته بیدار شدم. دیدم تمام تلاشش را می‌کند که روی فرش را بپوشاند. بی‌تفاوت از کنارش رد شدم دیدم بله اتفاق از آنچه که فکر می‌کردم بزرگتر است. از شیشه شور، شامپو فرش، اسکاج و هر چیزی که فکر کنید کمک گرفته بود. معلوم بود که دوست داشته من متوجه نشوم. حالا چقدر از نیم ساعت را مشغول سابیدن و تمییز کردن فرش بوده را نمی‌دانم.

گفتم: «کمک نمی‌خوای؟». گفت: « مامان چرا این شیشه‌ها را روی کابینت می‌زاری؟ نمی‌گی من بچه‌ام یه وقتی دست گل به آب می‌دم؟»

اولین باری نیست که دست گل‌های اساسی به آب می‌دهد. از حس خیاطی و قیچی کردن لباس‌هایش، از خالی کردن تمام قوری چایی در قابلمه‌ی خورش، آن هم دو سه ساعت قبل از رسیدن مهمان‌ها! از سوزاندن مبل با شمع و هزاران هزار شیرین کاریی دیگر.

سه: بماند که مربی مهداش هم بعضی از روزها با تمام خستگی‌اش می‌گفت: خدا را شکر خیلی بهتر از روزهای اول شده. روز‌های خوبی پیش رو داریم. دوست داشتم همان‌جا بغلش می‌کردم و برای شادی روح خسته‌اش فاتحه‌ای می‌خواندم. می‌گفتم: خداراشکر. من هم به آمدن آن روزها امیدوارم :)

چهار: به هر حال دختر گُل ما هم روزی بزرگ می‌شود و به جای بالا رفتن از طاقچه، پله‌های ترقی را یک به یک بالا می‌رود. به جای سوزاندن مبل افکار و انرژهای منفی را می‌سوازند. به جای آنکه ما بزرگترها را به صف بنشاند و درس بدهد، یک روز واقعا معلم می‌شود. یک روزهم خواستگارهایش صف می‌کشند و تَق تَق به در می‌کوبند…

خدایا طعمِ شیرینِ تمامِ لحظاتِ کودکی دخترِ نازم را به من بچشان !

سایه نوشت
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(10)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
10 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

نظر از: ... [عضو]

...
5 stars

چقدر خوشگل نوشتی.
دوست دارم همه ی حس هام از قربون صدقه رفتن دختر شیرین زبونت و…
توی همون جمله ی اول جیغ بکشه

1398/06/11 @ 18:01

پاسخ از: سایه [عضو] 
  • چی شد طلبه شدم؟
  • سبک زندگی رضوی
  • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
  • وبلاگ من
  • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن

سایه
5 stars

قربونت بشم حدیث جون :)
حالا جیغ کشیدی؟ :)))))

1398/06/12 @ 09:37

نظر از: تســـنیم [عضو] 
  • نگــــاه خـــــدا...

تســـنیم
5 stars

سلام سایه جانم
انصافاً تو هم مادر خیلی صبوری هستی اگه ندیده بودم نمی گفتم . خدا زینبت را واست نگهداره و تو رو هم برای زینب .
إن شاء الله چشم به هم بزنی عروس شدنشم می بینی !

برای دعای آخرت الهی آمین.

1398/06/10 @ 17:12

پاسخ از: سایه [عضو] 
  • چی شد طلبه شدم؟
  • سبک زندگی رضوی
  • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
  • وبلاگ من
  • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن

سایه
5 stars

سلام تسنیم جان
ممنونم. خدا یه همچین دختری بده حتما صبر رو هم اشانتیون میده :)))))
خدا جون هم دخترای تو رو حفظ کنه و برات نگه داره. عروس بشن ایشالا ما بیاییم عروسی :)

1398/06/12 @ 09:36

نظر از: یا کاشف الکروب [عضو] 
  • ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

5 stars

با سلام و احترام جالب بود ان شاء الله سلامت باشند . به وبلاگ من هم نگاهی بیندازید انتقادات و پیشنهادات را می پذیرم . التماس دعا

1398/06/10 @ 14:54

پاسخ از: سایه [عضو] 
  • چی شد طلبه شدم؟
  • سبک زندگی رضوی
  • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
  • وبلاگ من
  • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن

سایه
5 stars

سلام دوست گلم
ممنونم از حضورتون
انشاءالله

1398/06/12 @ 09:38

نظر از: حس نویس [عضو] 
  • حس نوشت

5 stars

خدا حفظش کنه…
داشتم فکر میکردم اگه پسر بود چی میشد؟!!! :)

1398/06/09 @ 22:46

پاسخ از: سایه [عضو] 
  • چی شد طلبه شدم؟
  • سبک زندگی رضوی
  • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
  • وبلاگ من
  • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن

سایه
5 stars

ممنونم عزیزم
احتمالا از دیوار صاف بالا می‌رفت :)))))

1398/06/12 @ 09:42

نظر از: Mim.Es [عضو] 
  • قدم‌های عاشـ ـقی
  • کویرم تشنه باران

5 stars

خدا حفظش کنه واست این دخمل شیرین زبون رو
با هر خطی که می‌خوندم قیافه‌ش و شیرین زبونیاش میومد جلو چشمم و همینطور عکسای هنری قشنگش که گرفته بود. هیچکدوم پاک نکردم. یادت منو عروس کرده بود :))))
ان شاء‌الله موفقیت و عاقبت بخیری و خوشبختیش تو تمام مراحل زندگی.

1398/06/09 @ 19:01

پاسخ از: سایه [عضو] 
  • چی شد طلبه شدم؟
  • سبک زندگی رضوی
  • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
  • وبلاگ من
  • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن

سایه
5 stars

ممنونم مریم گُلی
عکسارو یادگاری نگه دار :)
دوسه روزه از فاز عروس شدن و عروسی رفتن اومده بیرون. گفتم امیدم به محرمه :))
دیشب تویی هیئت حضرت رقیه شد نمی‌دونی چه حس و حالی داشت :)

ممنونم از دعای خوبت. انشاءالله تو هم عاقبت بخیری و موفقیت بچه‌هاتو ببینی :)

1398/06/12 @ 09:46


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

«رَبِّ ابْنِ لى عِنْدَكَ بَیْتاً فِى الْجَنَّةِ»

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دل نوشته
  • نهج البلاغه
  • معرفی کتاب
  • آه نوشته
  • جیز های فضای مجازی
  • انقلاب افراط ها و افریط ها
  • مثبت جمهوری اسلامی
  • شعر
  • خاطره
  • داستان
  • صحیفه سجادیه
  • معرفی فیلم

پیوندهای وبلاگ

  • یاس کبود
  • تسنیم
  • یار مهدی
  • پاییز
  • عصر غربت لاله‌ها
  • خط خطی های ذهن من
  • رشحه
  • چرند و پرند

آخرین مطالب

  • تلخ اما دوست داشتنی
  • "خامنئی"
  • زنانی کوچک با آرزوهای بزرگ
  • به زیبایی عقل و احساس
  • یک عاشقانه‌ی سیاسی
  • سانتاماریا
  • کتاب خاطرات مونس الدوله
  • ریاض هستم، یک پسر الجزایری
  • سلام به تویی که هرگز نیامدی!
  • مهد سلیمانی‌ها

آخرین نظرات

  • لطفا بیشتر از این دعا ها بنوسید. بیشتر دلمان برای خدا تنگ می‌شود. التماس دعا در إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ...
  • لطفا بیشتر از این دعا ها بنوسید. بیشتر دلمان برای خدا تنگ می‌شود. التماس دعا در إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ...
  • منمد۶ در عَصَیْنَاکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا
  • سایه  
    • چی شد طلبه شدم؟
    • سبک زندگی رضوی
    • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
    • وبلاگ من
    • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن
    در تلخ اما دوست داشتنی
  • ... در تلخ اما دوست داشتنی
  • سایه  
    • چی شد طلبه شدم؟
    • سبک زندگی رضوی
    • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
    • وبلاگ من
    • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن
    در چی شد طلبه شدم
  • سایه  
    • چی شد طلبه شدم؟
    • سبک زندگی رضوی
    • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
    • وبلاگ من
    • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن
    در "خامنئی"
  • محبوبه رحیمی  
    • بصیرت سرا
    • وبلاگ من
    در "خامنئی"
  • محبوبه رحیمی  
    • بصیرت سرا
    • وبلاگ من
    در چی شد طلبه شدم
  • سایه  
    • چی شد طلبه شدم؟
    • سبک زندگی رضوی
    • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
    • وبلاگ من
    • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن
    در تلخ اما دوست داشتنی
  • یا کاشف الکروب  
    • ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)
    در تلخ اما دوست داشتنی
  • سایه  
    • چی شد طلبه شدم؟
    • سبک زندگی رضوی
    • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
    • وبلاگ من
    • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن
    در زنانی کوچک با آرزوهای بزرگ
  • رشحه در زنانی کوچک با آرزوهای بزرگ
  • سایه  
    • چی شد طلبه شدم؟
    • سبک زندگی رضوی
    • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
    • وبلاگ من
    • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن
    در عالم مجازی محضرخداست
  • ...  
    • ...
    در عالم مجازی محضرخداست
  • سایه  
    • چی شد طلبه شدم؟
    • سبک زندگی رضوی
    • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
    • وبلاگ من
    • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن
    در "خامنئی"
  • سایه  
    • چی شد طلبه شدم؟
    • سبک زندگی رضوی
    • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
    • وبلاگ من
    • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن
    در عالم مجازی محضرخداست
  • سایه  
    • چی شد طلبه شدم؟
    • سبک زندگی رضوی
    • مشاوره مرکز تخصصی معصومیه شهرکرد
    • وبلاگ من
    • عشق در هر گوشه ای افسانه ای خواند زمن
    در عالم مجازی محضرخداست
  • ریحانة الحسین(س)  
    • ریحانة الحسین (سلام الله علیها)
    • موسسه آموزش عالی حوزوی ریحانة النبی سلام الله علیها - اراک
    در عالم مجازی محضرخداست
  • مهیار  
    • رشحه
    در "خامنئی"

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان • تماس