اُذکُر أیادِیَّ عِنْدَهُم، فإنَّکَ اِذَا ذَکَرْتَ ذلِکَ لَهُم أحَبُّونی...
دیدنت فوت و فن خودش را میخواهد. دلم غش میرود برای دیدنت، برای دوست داشتنت. میبینمت اما چه ناغافل رد میشوم از تو و خودم. تورا ندید میگیرم و راهم را ادامه میدهم. همه را خوب به یاد دارم جز تو. بین خودمان باشد بیماری نادریست، دوست داشتنت که آغشته به فراموشیهای گاه و بی گاه من است. میترسم از روزی که دیر شده باشد. فاصلهها حرف اول را بزنند. زبانشان دراز شده باشد. من مانده باشم و یک همیشهی تلخ. دیر شده باشد که حتی من لعنت بفرستم به آلزایمر که چه آسان معشوقهام را از من گرفت.
نظر از: پیشوای مسیح [عضو]
پاسخ از: سایه [عضو]
خوشحالم :)
تشکر از دعوتتون :)
پاسخ از: سایه [عضو]
هستم ولی خستهم :) الکی
پاسخ از: سایه [عضو]
مث همیشه لطف داری به من گذر
نظر از: چرند پرند [عضو]
بیماری نادریست، دوست داشتنت که آغشته به فراموشیهای گاه و بی گاه من است.
زيبا و پر مفهوم ،احسنت به واژه چيني شما كه از دل بر مياد و بر دل مي نشينه :)
پاسخ از: سایه [عضو]
لطف داری دوست عزیزم :)
زیبا میبینید :)
نظر از: تســـنیم [عضو]
خدای من مرا به خودم وامگذار !
پاسخ از: سایه [عضو]
انشاءالله تسنیم جان
نظر از: Mim.Es [عضو]
پاسخ از: سایه [عضو]
ای کاش انسان از مادهی نسیان نبود :(
فرم در حال بارگذاری ...
دعوتید…