گله داشت از این بازی پانتومیم از سکوت…. از حرفهای که در میانه راه بین گفتن و نگفتن ماندهاند، لانه کردهاند…. میترسید که یک روز حرفهای نگفتهاش سرپیچی کنند دورش بزنند… با چشمهایش دست به یکی کنند… زودتر دست بکار شد یواشکی در… بیشتر »
کلید واژه: "سایه نوشت"
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی سایه از میان برخیز… . . بیشتر »
طوری تبلیغ میکنند که من هم دوست دارم تجربه کنم.باور کنید وقتی گفته میشود که بیست گرفتن قبلا خیلی سخت بود ولی الان خیلی سبز، خب آدم وسوسه میشود. سراغ دارم طرف کلی کتاب خریده هیچی هم نشده. دقیقا همان ماجرای میگو و فسفر قصههای مجید. نه والا ملت منتظر… بیشتر »
لحظـهای نیست که تو، همینجا،میان این همه دلتنگی نباشی… رویای بودنت مى چکد از تک تک لحظههایم فرقی ندارد کجا ایستاده باشم وسط پاییــز تابستان، بهار یا زمستان… من هر لحظه عاشقـت میشوم! سایه نوشت: خاطرات هی باران میخورند تازه تر میشوند. هر… بیشتر »
دخترم! چه با سخاوتی که بودنت را هرسال در چنین روزی به من میبخشی. میدانی که من معتاد بودنهایت هستم. چه آهنگی دارد تیک تاک آغوشت. ریز مینوازد. شده زیر صدای زندگی ام. لبخندهایت طعم ثانیه به ثانیهی زندگیام. عاشقانه هایم با تو هزار برابر شدهاند… بیشتر »