کتاب را که میخوانی غم و غصه از در و دیوار دلت بالا میرود. از درون چنگ میاندازی میان تمام آدمها و شخصیتهای کتاب که بساط غم را از میان برداری اما این غم چنان ریشه دوانده که خودت زخم خورده از میان داستان راه میگیری و میروی یک گوشه مینشینی ببینی بالاخره چه بر سر بانوی پیانو یا پسران سالخورده میآید.
کتابی تلخ اما دوست داشتنی! تلخیاش مانع از خواندنش نمیشود. کتابی که دستت را میگیرد و با خودش میبرد به عمق یک رویداد و اتفاقِ تلخِ پر مغز. من که میگویم حقیقت تلخ است اگر کتاب غیر از این بود باید شک میکردیم!
کتاب پیوند خوبی بین تو و گذشته و دنیای آدمهای اطرافت ایجاد میکند. کتاب میگوید که آدم یک عمر جور انتخابهایش را میکشد. با اینکه هزار بار شنیدهایم و شاید در کتابهای مختلف هم خواندهایم اما حالا که او برگشته و به یاد هم کلاسی دوران راهنماییش میافتد تو هم به عقب برمیگردی با او به تک تک انتخابهای که داشتی نگاه میکنی. گاهی آه میکشی و گاهی خوشحال از انتخابت مصممتر راهت را ادامه میدهی.
کتاب پسران سالخورده نوشتهی حسام الدین مطهری، کتابی تلخ اما جذاب که مخاطب را پس نمیزند. اگر به نوشتن علاقه دارید در برنامهی مطالعاتی خودتان حتماً جایی برای پسران سالخورده باز کنید. کمکتان میکند دستتان را میگیرد و آرام آرام شما را به دنیای سوژهها میبرد. نگاهتان را به آدمهای اطرافتان تغییر میدهد اینها جدای از لذت خواندنِ خودِ کتاب است.