ترنج منجی گمشدگان
ترنج منجی گمشدگان
گمشدگان ، سفره ای از غم و غصه و رنج را هرشب در کنار سفره ی شام بینندگانش می گستراند . این غم نامه- که به علت ضعف بازی روشنک گرامی (ترنج ) نتوانسته بودخوب به تصویر کشیده شود – دنبال کننده زندگی قهرمان بی هویتی است به نام ترنج، که قصد دارد معضل اعتیاد در جامعه را دنبال کند ؛که می توان گفت به علت نداشتن نقشه روشن نتوانست در این باره خوب حرف بزند…
…. ظهور منجی در گمشدگان …..
ترنج دختری منفعل و فاقد کنش به خاطر اعتیاد پدر و فرار از ازدواج با دوست پدرش ،تصمیمی می گیرد که هیچ ذهنی قابلیت هضم آن را ندارد و آن پناهنده شدن این دختربه تهران می باشد. امّا آنچه مهم است و گویی تمام حرف این سریال است ،فرار ترنج می باشد.
ترنج ، منجی دخترانی که خانواده آنها در دام اعتیاد گرفتار هستند، بهترین راه را فرار می داند .فراری که در ابتدا فیلم باآ یه ی «فَإِ نَّ مَعَ العُسر ِ یُسراً إِنَّ مَعَ العُسر ِ یُسراً»فرار یک دختر به شهری،آن هم تهران ، بدون پشتوانه ی مالی ، بدون سواد و تخصص خاص را چنان برای بیننده توجیه می کند که گویی جز فرار راهی برای رهایی از این زندگی ندارد. اما به گونه ای که در قسمت های آخر فیلم ، رویایش را آزوی ثروتی برای برپایی خیریه برای افراد معتاد می داند و خیلی آبکی و الکی و کاملا ناگهانی از فرارش ابراز پشیمانی می کند ،که این خود نشان دهنده نپختگی و ضعف کارگردانی دارد .
….ترنج کلیدی برای آسان شدن روابط ….
ترنج چنان با مردان داستان ارتباط صمیمانه برقرار می کند که انگار همه را سالها می شناخته و از آشنایان او بوده اند. هِرهِر دخترکی که به عنوان یک پرستار که هیچ تخصصی از این شغل ندارد ولی مهارتی یانگوم گونه به کار می برد و دل جوانی که هیچ کس یارای برقرای ارتباط با او را ندارد ،به خود قفل می کند .ترنج چنان رفتار می کند ،که به دختر جوان ما می قبولاند که میشود به مردی یا مرد های محبت کرد و با آنها خندید شو خی کرد ،نوشیدنی نوشید ،و در کل با مردی غریبه زندگی کرد و از با او بودن لذت برد امّا آزاد باشی و هیچی محرمیتی با او نداشته باشی .
….کلام آخر ….
واقعاً جای تاسف دارد برای تلوزیون جمهوری اسلامی که از فرهنگ اسلامی –شیعی فاصله گرفته است و به جای اینکه سبک زندگی اسلامی ایرانی را ترویج دهد کمر بسته تا با تولید فیلم های ضعیف از نظر محتوای اسلامی ، دین را به طور کاملا نامحسوس از زندگی مردم بیرون کند. نویسنده و بعد از آن تهیه کننده و به طبع کارگردان فیلم بیگانه با آموزه های دین ،اثری را تولید کردند که خواسته یا ناخواسته، جوانان را به گناه می کشاند .با اینکه ما درآموزه های دین داریم که در خلوت زن و مرد نا محرم و تنهایی آن ها باهم شیطان نیز حاضر می شود .و یا اینکه آشکار کردن گناهان برکتها را از بین می برند …..
نظر از: عابدی [عضو]
خرج تو میکنم دلتنگی هایم را ، به امید دیدار کربلای تو …
من دلم نازک است و زود می گیرد…
اما ایمانم اگر به چیزی بند کند ، دیگر هیچ حرفی نمی تواند آن را سست کند ؛
ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود …
وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد …
وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست …
آن لحظه نوشته می شود به پایم ثواب زیارتت!
پاسخ از: سایه [عضو]
تشکر از حضورتون :)
فرم در حال بارگذاری ...